- پایین پرستی
بندگی، خدمتکاری
معنی پایین پرستی - جستجوی لغت در جدول جو
- پایین پرستی
اطاعت بندگی خدمتکاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پَ رَ)
لغت نامه دهخدا
اطاعت. بندگی. خدمتکاری:
بدرگاه خسرو خرامش کنم
بپائین پرستیش رامش کنم.
نظامی.
روا باشد که با این سحر و نیرنگ
به بی سنگی زنم قاروره بر سنگ
کنم آنگاه با صد زیردستی
کنیزان ترا پائین پرستی.
امیرخسرو دهلوی
بدرگاه خسرو خرامش کنم
بپائین پرستیش رامش کنم.
نظامی.
روا باشد که با این سحر و نیرنگ
به بی سنگی زنم قاروره بر سنگ
کنم آنگاه با صد زیردستی
کنیزان ترا پائین پرستی.
امیرخسرو دهلوی
(پَ رَ)
لغت نامه دهخدا
خدمت با فروتنی. (برهان) :
به درگاه خسرو خرامش کنیم
به آیین پرستیش رامش کنیم.
فردوسی (از بعض فرهنگها)
به درگاه خسرو خرامش کنیم
به آیین پرستیش رامش کنیم.
فردوسی (از بعض فرهنگها)
(اَ دَب ب)
لغت نامه دهخدا
مطیع. بنده. خدمتکار:
نداری شرم ازین خورشید نوشاد
کنی پائین پرستی چند را یاد.
امیرخسرو دهلوی
نداری شرم ازین خورشید نوشاد
کنی پائین پرستی چند را یاد.
امیرخسرو دهلوی
از توابع دهستان گنج افروز بابل